صبح امید قافله
بر تلّ پایداری خود ایستاده ایدر کربلای دوم خود پا نهاده ای از این به بعد بیرق نهضت به دوش توستدریای استقامت و کوهِ اراده ای! با پرچم سحر به سوی شام میرویصبح امید قافله! خورشید زاده ای نشناخته صلابت زهرایی تو راهر کس که فکر کرده تو از پا فتاده ای داغ هزار طعنه به جانت خریده ایدر دست باد رشتهی معجر نداده ای هر چند خم شده قدت از داغ کربلاتو در مصاف کوفه و شام ایستاده ای
یوسف رحیمی